?We came in...
وارد شدیم؟

So ya thought ya
پس تو فکر کردی که

Might like to go to the show
شاید دوست داشته باشی به دیدن نمایش بروی

To feel the warm thrill of confusion
تا هیجان گرم پیوستن به نمایش را حس کنی

That space cadet glow
و درخشش فضایی را که ایجاد می‌شود

Tell me, is something eluding you, sunshine
ای آفتاب، به من بگو آیا چیزی تو را پنهان می‌کند؟

Is this not what you expected to see
آیا این همان چیزی نبود که انتظار دیدنش را داشتی؟

If you wanna find out what's behind these cold eyes
اگر می‌خواهی بدانی پشت این چشمان سرد چه می‌گذرد

You'll just have to claw your way through this disguise
باید با چنگ و دندان این نقاب را در بیاوری

Lights
نور

Roll the sound effects
جلوه‌های صوتی را راه بیاندازید

Action
اکشن

Drop it on 'em
بیانداز رویشان

DROP IT ON 'EM
(با فریاد) بیاندازید رویشان!

دیوار

آهنگ اول: در جسم؟

آهنگ عجیب است! مانند این که وسط‌های یک نمایش برسیم و سر در گم باشیم که تا حالا چه اتفاقی افتاده است. یک بار با دقت از اول گوش کنید، ابتدا سوالی نیمه تمام می‌شنویم: «... وارد شدیم؟»

"… we came in?"

و بعد ملودی ملایم سازهای بادی را می‌شنویم.

و سپس قسمت اصلی آهنگ با ضربه کوبنده و بلند درامز و گیتار الکتریک شروع می‌شود که در وسط ماجرا پرتتان می‌کند و حتی ممکن است باعث شود از جا بپرید! راجر واترز شروع به خواندن می‌کند. انگار که دارد به شما هشداری می‌دهد و وقایع ناگواری در حال رخ دادن است. انگار که به جای خواننده اصلی، شخص دیگری روی صحنه نمایش آمده و همه شوکه شده‌اند! «پس فکر کردی که به دیدن نمایش می‌آیی؟» (So ya, thought ya, might like to go to the show.) انگار حضار ترسیده‌اند و می‌خواهند خود را پنهان کنند. «ای آفتاب آیا چیزی تو را مخفی نگه می‌دارد؟ آیا آین آن چیزی نبود که انتظار دیدنش را داشتی؟»

  (Tell me is something eluding you Sunshine, is this not what you expected to see?)

و در قسمتی که می‌خواهد ما را با روایت خودش همراه کند: «اگر می‌خواهی بدانی پشت این چشمان سرد چه می‌گذرد...»

(If you wanna find out whats behind these cold eyes…)

اما در آخر آهنگ اتفاقات از این هم عجیب‌ترند: صدای هواپیماهای جنگی و دستور عجیب شخصیت اصلی که می‌گوید: «بیانداز رویشان!» (Drop it on em) به نظر می‌رسد به جای خواننده اصلی، یک فرمانده جنگی روی صحنه آمده و با دستور بمباران، فرزندی را از داشتن پدر محروم کرده است. صدای گریه نوزاد در انتهای آهنگ هست که در آهنگ بعد هم ادامه دارد. روایت داستان اصلی آلبوم دیوار، از همینجا شروع می‌شود: آغاز زندگی یک نوزاد که بر اثر جنگ یتیم شده است.

این نکته را برای آهنگ‌های بعدی این آلبوم، در گوشه ذهن خود داشته باشید که پدر راجر واترز در ۵ ماهگی او در بمباران نازی‌ها در انزیو ایتالیا کشته شد. بارها به تاثیرات جنگ در آهنگ‌های بعدی اشاره شده است که در توضیحات آهنگ‌های بعد به آنها می‌پردازیم.

نکات دیگر:

راجر واترز این آهنگ را با تاثیر از اتفاقی که در کنسرتی به همین نام (In the flesh) که بخشی از تور آلبوم «جانوران» بود نوشته است. در یکی از این کنسرت‌ها یکی از طرفداران می‌خواست از نرده جدا کننده گروه و تماشاگران بالا بیاید که راجر واترز (در آن زمان در مقابل تعداد جمعیت خیلی بالا و سر و صدای زیاد بسیار عصبی می‌شد) به او آب دهان پرت کرد! او بعدها از این کار خود پشیمان و متاسف شد. اما یکی از جرقه‌هایی بود که باعث تولد ایده آلبومی به نام «دیوار» شد.

• دانلود آهنگ خداحافظ آسمان آبی [goodbye blue sky] از پینک فلوید + متن و ترجمه
• دانلود آهنگ آجری دیگر در دیوار، قسمت دوم [another brick in the wall part 2] از پینک فلوید + متن و ترجمه
• دانلود آهنگ کنسرت بزرگ در آسمان [the great gig in the sky] از پینک فلوید + متن و ترجمه